پيام دوستان
+
[تلگرام]
تو مطلع شعري من بيت آخِرم
لبخند ميزني باور نميکني
تو ميهماني و من يک مسافِرم
حرفي نميزني باور نميکني
يک عمر مومني صد دل کافِرم
اخمي ميکني باور نميکني
يک ماه سرديُ، يک فصل گرمترم
فکري نميکني باور نميکني
يک جان عذابمو ني عقل در سرم
پلکي نميزني باور نميکني
غمبار اشکمُ سرمست خنده اي
جيغي نمي کشي باور نميکني
يک شب ميروي صبح ش جنازه ام
باور نميکنم باور ميکني
پاييز98 #آببر
my writings
102/11/9
هما بانو
خدا نکنه
||عليرضا خان||
سلام ممنون/ مادر هماي عزيز يک شاعر و يا يک نويسنده در ذهنش بايد مخاطب هاي گوناگوني داشته باشه / جناب تبريزي قطعا به ناموزون بودن شعر آگاهم و فقط از روي دوست داشتن و فاصله نيفتادن با شعر و فرهنگ اين چند سطر رو روي کاغذ آوردم قطعا اين فيد در مقابل اشعار وزين هم بلاگي هاي جان بسيار ارزش کمتري دارد
شبستان نور
زيباست... چه کش و قوسي:)
||عليرضا خان||
{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} لطف داريد به برادر کوچکتان بانو شبستان
+
[تلگرام]
روز مادر را به همه مادران پارسي بلاگ علي الخصوص #مادر_هما ، #فاطمه_بانو #ترخون #انديشه_نگار #همسر خودم : ) #نگين_خانم و بقيه تبريک عرض ميکنم
كيوان گيتي نژاد و
102/6/1
كيوان گيتي نژاد و
102/5/8
+
*شهدا
را فراموش نمي کنيم
آنها آينده ما را فراموش نکردند!
اين حال من و تو مديون آنها است
با صلواتي ياد کنيم...*
(حتي با يک کپي پيست !!)
كيوان گيتي نژاد و
101/10/26
+
هزار سال ديگه هم
غم تموم باغچه رو
يه شوره زار ميکنه
برو فقط نگاه کن
با خنده و با صورتم
زمان چيکار ميکنه ...
#پستچي #چاووشي
||عليرضا خان||
101/10/26
سلام وعرض ادب واحترام، خدمت برادر عزيزم، زادروزتان مبارک،اميدهست که زندگي سرشاراززيبايي وسلامتي وعشق واميد،داشته باشيد،لحظه هاتون شادوشادي هاتون لحظه اي نباشدوهميشگي باد@};-
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} ممنونم جواد عزيزم لطف شما سامل حال برادر کوچکت شده بنده نيز برايت از خداوند منان اول سلامتي و بعد عاقبت بخيري را طلب ميکنم بهمراه خانواده ي گرانقدر و از زحمات شما در اينجا که نوستالوژي ايام جواني ما است تشکر ميکنم
+
زيباي من
چشمهايت حکايت تاريخ است
ابروانت رياضي
پلکهايت انشا
موهايت تمام درسهايم است
ميخواهم هميشه از بر باشمشان
تا آموزگار دلت باشم ...
#عليرضا_خان 29خرداد 01
||عليرضا خان||
101/10/26
كيوان گيتي نژاد و
101/10/24
داستان عشقي که با نام عاشق به شوق معشوق ماند تا پايان آزمون اما ديد آزموني بي محمل و سرکش و بي پايان يعني برو تا هست براي توست جاري خلاصي يعني مرگ در تنهايي محکوم به رفتن بدون حرف زدن و دم زدن از پست خانه اي که پستو دارد انتظار ناب ديت را پس سکوت کن حرف نزن تنها برو به پشت منگر که توهم ديدار معشوق يعني تويي که سرشار از توهم عشقي عشق براي ديوانه ندارد ساحل و پايان برزخ نيست در اين قصه
ايد رفتن غم قصه اي تازه را براي خواندن شروع کرده وقتي که غم به خواندن مي افتد همه بايد سکوت کنند و زبان به کام گيرند چون غم قصه اي تازه سر داده بايد خاموش بود وقتي که غم به ساييدن مشغول شد چون ديوانه اي لاجرم به وقت رفتن بايد برود و باور کند هيچ دلي براي ماندن نمي تپد
من با همه بديهايي اما ندارم ياد که لحظه آب در همه حال عشقم بابا يا پايين از بابت شرايط و موقعيتهاي در ميانش شود من همام کيوان گيتي نژاد حيدري ذوليمين هويدا استشهادي سرباز تنهايي امام مطلق ولي الله آيت الله العظمي المرجع جامع الشرايط ديني الولي حي و صالح و باصر و قادر و جابر و جاهد و يقين بهاالله و يتيم به المحبت و شفيع المسلمين و غني الايمان و صدق و برکت حاجتنا و قادرند و اصلوبنا و شفيقنا
الحاج السيد علي حسيني خامنه اي سلام الله عليه وآله. سلم اي يار من اي جاويد کردگار تو خادم و دست بوس بي پروا از اين آن در خم کوچه عشق و عزت و جود و کرم به يتيمي رانده از اين ديوونه دد حيران به من درياب مرا ببين کنار جوي شفقت و معرفت هنوز دلبسته تو هستم اينبار باصداي رحمن خالق تو و اجداد والا دهمت قرار شفاعت که اگر شهيد گردم به روز قيامت شفيع حال تو شوم پيش2560
كيوان گيتي نژاد و
101/10/20
عشق براي يک تنهاي بي معشوق يعني خفه قان و خنده ممدوح و از سر بزرگي و لطف و توجه معشوق از پي خاندان بزرگ و نور چشمي آقازادگان جا خوش کن و داراي خريدار همچو او تو چه پي گويي که در تنهايي سرداري گرفته اي و در بيهوده گي خنده ها سرگرفته از تو برو ديگر خنده بس است بگذاريد برود جاي ديوانه اي ديگر را تنگ کرده است و من ميروم ولي در سکوت و دلتنگي مي نشينم به وقت موعود برگردم تا به عهد و پيمانم
ن ديوانه اين عشق مست و ملولم من ديوانه اين کاروانسراي بي عهد و پيمانم من آواره اين شهر شلوغ که در کنج ديوار خانه ام هم امان ندارم و در حال گذران برزخ بي پايان بي اميد به رفتن از سر اين پيمان و آزمون نه براي بودن براي رفتن و انتظار آن موعود بازگشت آنهم باز در تنهايي اما اينبار عيارم چند است؟؟دلم مي گويد ساکت عيار تو شهادت خاموش مردن و توقع گمنامي بهترين است براي اين عشق اللهي
جنونم و آواره دلتنگم و خونواده آعازم و پاياني نيست برايم براي خلاصي از اين آزار دم به دم و هم دم پياله و مستي جاهلانه از سر غصه آخر توهم چه کردي با دل و اين غصه بي پايان دلدادگي و نيازمندي که انقدر درگير شدي که نمي داني قيمتت چند اسن عبارت به کجا رسيده تهي از هر قيمت و قيم و قيافه و حوصله و شعاري براي ماندن ا ي تنهايي و تنهايي بهايي ندارد حتي پايان اين داستان حيدري بودنت جز سکوت و گمنامي سکوت!!
پايان اين رنج و بيعتيست که خريدارش فراموشت نموده قيمتت مفت و بيعتت پر از لطف و صفاست ولي دل پس مانده ندارد خريدار تا عهد و پيمان ولايي از سر حيدري شود عيان و يابد يک دل گرفتار خط و رسم وفايش براي يک ديوانه سردار تنهايي پر از حرف و طعنه و تمسخر نفهميدي کيوان تو تلخي بودي که بهاي عشقت تلخي جمع را به خنده واداشته قيمتت چند است يعني خنديدن تا سرحد مرگ است
ميراب عطش
101/10/6
+
[تلگرام]
داشتم توو خيابون ميرفتم يهو يه پرايد که رانندش دختر بود زد روو ترمز يهو زد کنار
وايسادم گفتم خانم مشکلي پيش اومده؟
گفت ن يادم رفت دنده چند هستم ميخوام از دنده يک شروع کنم
*ترخون بانو*
101/7/8
+
بياييد در سال جديد با خود عهد ببنديم
غيبت نکنيم
سطح علمي خودمان را با مطالعه بالا ببريم
تفريحات سالمي را انتخاب کنيم
سرمان به زندگي خودمان باشد
به بزرگترها بيشتر احترام کنيم
در سال جديد بيشتر فيلم ببينيم
براي ارامش خودمان پيادروي و کوهنوردي کنيم
شما چه پيشنهادي داريد ؟
در انتظار آفتاب
101/6/14
+
اگه گفتين اينا کي هستن ؟
راهنمايي هم نداريم :)
*ترخون بانو*
101/4/23
+
ديروز به تاريخ 13 خرداد 01 مهمان ويژه اي داشتيم هر چند مدت ديدارشان بسيار کوتاه بود اما شيريني حضورشان براي ما بسيار زياد و با برکت بود. مفتخر بوديم از آقاي #مرتضي_حاجي زاده کاربر کيان ايراني و همسر محترم خانم زهرا.م با همين نام در سرويس محبوب #وبلاگنويسي #پارسي_بلاگ ميزباني کنيم
.: ام فاطمه :.
101/4/14
ديدن پريا خانم کوچولو بسيار دلچسب و شيرين بود ثمره يک عشق ميتوان گفت هنري و فرهنگي خواستم اين روز خوب و ميهمانان خوب در تقويم اينستاگرام ثبت شود. اميدوارم هر جا هستند عشقشان پايدار و همواره در صحت و سلامت باشند