سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

قدیم تر ها که بچه بودیم یادمان هست گاهی مهمانی ها روی پشت بام خانه ها برپا می شد . به جای بشقاب های یک نفره ، طبقی در مقابل چند نفر می گذاشتند و با مهر و محبّت ، دست جمعی غذا می خوردند . آن روز، بزرگ تر ها به ما کوچک تر ها می گفتند ، رزق ما از آسمان می آید . امروز هم پشت بام خانه ها مان سفره شده و یک بشقاب برای همه می گذارند ؛ اما دیگر کسی در پشت بام غذا نمی خورد . باز هم غذایمان از آسمان می آید ؛ اما از راه این بشقاب به داخل خانه مان سرازیر می شود . همه با هم می نشینند و با حرص و ولع ، غذای این بشقاب را می خورند .

قدیم تر ها غذا خوردن ما چیزی طول نمی کشید ؛ اما چرا غذای این بشقاب ، تمامی ندارد؟ صبح تا شب ، شب تا صبح . پس کی سیر می شویم ؟

قدیم تر ها غذا خوردن روی پشت بام که تمام می شد احساس می کردیم که به هم نزدیک تر شده ایم . امروز وقتی از پای غذای این بشقاب بزرگ بلند می شویم ، میانمان فرسنگ ها فاصله احساس می کنیم . کاش زودتر بساط سفره ی پشت بام مان جمع می شد . چقدر فرق است میان آسمان قدیمی ها و آسمان ما و چه زیبا گفته اند که هر چیز ، قدیمی اش صفای دیگری دارد .

کجائید پشت بام های آسمانی؟!

دلمان برایتان تنگ است.



   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :43
بازدید دیروز :1
کل بازدید : 34642
کل یاداشته ها : 33


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ